مرینت: دیگه نمیخواهم ابر قهرمان باشم من اون گربه رو اونجوری که فکر میکنه دوست ندارم تیکی من نمخواهم از قهرمانیم سوء استفاده کنم اونجوری اسمم ابر سوء اسفاده
تیکی:مرینت فکر نمی کنم کار خوبی باشه تو داری پنهان کاری میکنی من از این کار متنفرم خیلی خیلی
توی مدرسه ادرین به مرینت میگه میخواهد باهاش صبحت کنه خصوصی و ادرس یه جایی را میده میگه که مرینت بیاد اونجا
بعد از مدرسه مرینت میره به اون ادرس یه خونه ی خوشگل درش بازه مرینت کم کم میترسه ولی میره تو یه میزو دوتا صندلی اونجاس مرینت میره داخل یه نامه اونجاس که روش نوشته : برو لباست را عوض کن لباس روی تخته
مرینت ,یه ,میره ,تو ,اونجاس ,کنم ,ادرس یه ,مرینت میره ,اون ادرس ,یه خونه ,به اون
درباره این سایت